رادينرادين، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

شيرين ترين بهانه ام براي زندگي

تولد يك سالگيت نزديك است... پسرم

خدا را هزاران بار شکر می گویم که دامنم از وجود گلی زیبا سبز است و خداوند من را لایق نام مادر دانسته... پسرم ؛با آمدن تو حس مادر ی را فهمیدم... حالا دیگر بهشت را می شناسم!!! مادر بودن بهشتی است بی انتها... پسرکم؛ به من تکیه کن و دست در دستانم بگذار ... و از هیاهوی این دنیا نترس که من،مادرت،تا نفس دارم کنارت هستم... و خدایی بالای سر ماست که همیشه مراقب است و ناظر... لحظه به لحظه کنارم قد میکشی و بزرگ میشوی.... پسرکم،عزیزم میخواهم آغوشم مادرانه ترین آغوش دنیا باشد برای تو ... میخواهم به تو یاد بدهم کلمه کلمه عشق را ، زندگی را مادر بودن شیرین است...آنقدر که حتی فکر کردن به نوازش صورت پا...
13 دی 1392

آغاز سال 2014 مبارك

مرغک  بهشتی من : امیدوارم بابانوئل به جای کادوی زیبا تقدیر زیبا برای تو هدیه بیاره تقدیر خوب رو نمیتونی الان حس کنی اما در آینده میفهمی بهترین آرزو رو برات داشتم کریسمست مبارک ...
11 دی 1392

كوچولوي نازم هفته ديگه يكساله ميشه

رادينم. پسرم... امروز 10 دي هست(28 صفر) و خاله لمان امروز آش نذري ميپخت. ديشب رفتيم خريد و تو عزيز دلم دير خوابيدي. صبح آماده شديم و رفتيم خونه خاله. اونجا انقدر دلبري كردي دل همه رفت... شهلا خانم و مهناز خانم همش ميگفتن چه پسر خوش اخلاقي! چقدر اجتماعيه... موقع رفتن هم با مهنازجون باي باي خوشگلي كردي هممون كيف كرديم. چند وقته اينو ياد گرفتي...عمع شيرين برات يه بلوز شلوار خوشگل خريده عزيزكم. وقتي دارم بهت غذا ميدم بلند ميشي ميري كه نخوري. چند قدم اونورتر ميشيني و باي باي ميكني كه يعني دارم ميرم... بعدم ميگي دَ دَ ... دستتو ميگيري و بلند مشي ميايستي بعد دستتو برميداري و ميتوني تعادلت رو براي چند لحظه حفظ كني. خودتو تكون تكون ميدي و بالا پايين ...
11 دی 1392
1